کتاب مقدس, ایّوب , فصل 31. is available here: https://www.bible.promo/chapters.php?id=10467&pid=20&tid=1&bid=30
Holy Bible project logo icon
FREE OFF-line Bible for Android Get Bible on Google Play QR Code Android Bible

Holy Bible
for Android

is a powerful Bible Reader which has possibility to download different versions of Bible to your Android device.

Bible Verses
for Android

Bible verses includes the best bible quotes in more than 35 languages

Pear Bible KJV
for Android

is an amazing mobile version of King James Bible that will help you to read this excellent book in any place you want.

Pear Bible BBE
for Android

is an amazing mobile version of Bible in Basic English that will help you to read this excellent book in any place you want.

Pear Bible ASV
for Android

is an amazing mobile version of American Standard Version Bible that will help you to read this excellent book in any place you want.

BIBLE VERSIONS / کتاب مقدس / عهد قديم / ایّوب

کتاب مقدس - Old Persian Version, 1815

استر ایّوب مزامیر

فصل 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42

1 با چشمان خود عهد بسته ام، پس چگونه بر دوشیزه ای نظر افکنم؟

2 زیرا قسمت خدا از اعلی چیست؟ و نصیب قادرمطلق، از اعلی 'علیین؟

3 آیا آن برای شریران هلاکت نیست؟ و به جهت عاملان بدی مصیبت نی؟

4 آیا او راههای مرا نمی بیند؟ و جمیع قدمهایم را نمی شمارد؟

5 اگر با دروغ راه می رفتم یا پایهایم با فریب می شتابید،

6 مرا به میزان عدالت بسنجد، تا خدا کاملیت مرا بداند.

7 اگر قدمهایم از طریق آواره گردیده، و قلبم در پی چشمانم رفته ، و لکه ای به دستهایم چسبیده باشد،

8 پس من کشت کنم و دیگری بخورد، و محصول من از ریشه کنده شود.

9 اگر قلبم به زنی فریفته شده، یا نزد در همسایه خود در کمین نشسته باشم،

10 پس زن من برای شخصی دیگر آسیا کند، و دیگران بر او خم شوند.

11 زیرا که آن قباحت می بود و تقصیری سزاوار حکم داوران.

12 چونکه این آتشی می بود که تا ابدون می سوزانید، و تمامی محصول مرا از ریشه می کند،

13 اگر دعوی بنده و کنیز خود را رد می کردم، هنگامی که بر من مدعی می شدند.

14 پس چون خدا به ضد من برخیزد، چه خواهم کرد؟ و هنگامی که تفتیش نماید، به او چه جواب خواهم داد؟

15 آیا آن کس که مرا در رحم آفرید او را نیز نیافرید؟ و آیا کس واحد، ما را در رحم نسرشت؟

16 «اگر مراد مسکینان را از ایشان منع نموده باشم، و چشمان بیوه زنان را تار گردانیده،

17 اگر لقمه خود را به تنهایی خورده باشم، و یتیم از آن تناول ننموده،

18 و حال آنکه او از جوانی ام با من مثل پدر پرورش می یافت، و از بطن مادرم بیوه زن را رهبری می نمودم؛

19 اگر کسی را از برهنگی هلاک دیده باشم، و مسکین را بدون پوشش؛

20 اگر کمرهای او مرا برکت نداده باشد، و از پشم گوسفندان من گرم نشده؛

21 اگر دست خود را بر یتیم بلند کرده باشم، هنگامی که اعانت خود را در دروازه می دیدم؛

22 پس بازوی من از کتفم بیفتد، و ساعدم از قلم آن شکسته شود.

23 زیرا که هلاکت از خدا برای من ترس می بود و به سبب کبریایی او توانایی نداشتم،

24 اگر طلا را امید خود می ساختم و به زر خالص می گفتم تو اعتماد من هستی ؛

25 اگر از فراوانی دولت خویش شادی می نمودم، و از اینکه دست من بسیار کسب نموده بود؛

26 اگر چون آفتاب می تابید بر آن نظر می کردم و بر ماه، هنگامی که با درخشندگی سیر می کرد،

27 و دل من خفیه فریفته می شد و دهانم دستم را می بوسید.

28 این نیز گناهی مستوجب قصاص می بود زیرا خدای متعال را منکر می شدم.

29 اگر از مصیبت دشمن خود شادی می کردم یا حینی که بلا به او عارض می شد وجد می نمودم،

30 و حال آنکه زبان خود را از گناه ورزیدن بازداشته ، بر جان او لعنت را سؤال ننمودم.

31 اگر اهل خیمه من نمی گفتند: کیست که از گوشت او سیر نشده باشد،

32 غریب در کوچه شب را به سر نمی برد و در خود را به روی مسافر می گشودم.

33 اگر مثل آدم، تقصیر خود را می پوشانیدم و عصیان خویش را در سینه خود مخفی می ساختم،

34 از این جهت که از انبوه کثیر می ترسیدم و اهانت قبایل مرا هراسان می ساخت، پس ساکت مانده، از در خود بیرون نمی رفتم.

35 کاش کسی بود که مرا می شنید؛ اینک امضای من حاضر است. پس قادر مطلق مرا جواب دهد. و اینک کتابتی که مدعی من نوشته است.

36 یقینا که آن را بر دوش خود برمی داشتم و مثل تاج بر خود می بستم.

37 شماره قدمهای خود را برای او بیان می کردم و مثل امیری به او تقرب می جستم.

38 اگر زمین من بر من فریاد می کرد و مرزهایش با هم گریه می کردند،

39 اگر محصولاتش را بدون قیمت می خوردم و جان مالکانش را تلف می نمودم،

40 پس خارها به عوض گندم و کرکاس به عوض جو بروید.» سخنان ایوب تمام شد.

<< ← Prev Top Next → >>