کتاب مقدس, حزقیال , فصل 40. is available here: https://www.bible.promo/chapters.php?id=10842&pid=28&tid=1&bid=30
Holy Bible project logo icon
FREE OFF-line Bible for Android Get Bible on Google Play QR Code Android Bible

Holy Bible
for Android

is a powerful Bible Reader which has possibility to download different versions of Bible to your Android device.

Bible Verses
for Android

Bible verses includes the best bible quotes in more than 35 languages

Pear Bible KJV
for Android

is an amazing mobile version of King James Bible that will help you to read this excellent book in any place you want.

Pear Bible BBE
for Android

is an amazing mobile version of Bible in Basic English that will help you to read this excellent book in any place you want.

Pear Bible ASV
for Android

is an amazing mobile version of American Standard Version Bible that will help you to read this excellent book in any place you want.

BIBLE VERSIONS / کتاب مقدس / عهد قديم / حزقیال

کتاب مقدس - Old Persian Version, 1815

سوگنامه حزقیال دانیال

فصل 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48

1 در سال بیست و پنجم اسیری ما در ابتدای سال، در دهم ماه که سال چهاردهم بعد از تسخیر شهر بوده، در همان روز دست خداوند بر من نازل شده، مرا به آنجا برد.

2 در رؤیاهای خدا مرا به زمین اسرائیل آورد. و مرا بر کوه بسیار بلند قرار داد که بطرف جنوب آن مثل بنای شهر بود.

3 و چون مرا به آنجا آورد، اینک مردی که نمایش او مثل نمایش برنج بود و در دستش ریسمانی از کتان و نی برای پیمودن بود و نزد دروازه ایستاده بود.

4 آن مرد مرا گفت: «ای پسر انسان به چشمان خود ببین و به گوشهای خویش بشنو و دل خود را به هرچه به تو نشان دهم، مشغول ساز زیرا که تو را در اینجا آوردم تا این چیزها را به تو نشان دهم. پس خاندان اسرائیل را از هر چه می بینی آگاه ساز.»

5 و اینک حصاری بیرون خانه گرداگردش بود. و به دست آن مرد نی پیمایش شش ذراعی بود که هر ذراعش یک ذراع و یک قبضه بود. پس عرض بنا را یک نی و بلندی اش را یک نی پیمود.

6 پس نزد دروازه ای که بسوی مشرق متوجه بود آمده، به پله هایش برآمد. و آستانه دروازه را پیمود که عرضش یک نی بود و عرض آستانه دیگر را که یک نی بود.

7 و طول هر غرفه یک نی بود و عرضش یک نی. و میان غرفه ها مسافت پنج ذراع. و آستانه دروازه نزد رواق دروازه از طرف اندرون یک نی بود.

8 و رواق دروازه را از طرف اندرون یک نی پیمود.

9 پس رواق دروازه را هشت ذراع و اسبرهایش را دو ذراع پیمود. و رواق دروازه بطرف اندرون بود.

10 و حجره های دروازه بطرف شرقی، سه از اینطرف و سه از آنطرف بود. و هر سه را یک پیمایش و اسبرها را از اینطرف و آنطرف یک پیمایش بود.

11 و عرض دهنه دروازه را ده ذراع و طول دروازه را سیزده ذراع پیمود.

12 و محجری پیش روی حجره ها از اینطرف یک ذراع و محجری از آنطرف یک ذراع و حجره ها از این طرف شش ذراع و از آنطرف شش ذراع بود.

13 و عرض دروازه را از سقف یک حجره تا سقف دیگری بیست و پنج ذراع پیمود. و دروازه در مقابل دروازه بود.

14 و اسبرها را شصت ذراع ساخت و رواق گرداگرد دروازه به اسبرها رسید.

15 و پیش دروازه مدخل تا پیش رواق دروازه اندرونی پنجاه ذراع بود.

16 و حجره ها و اسبرهای آنها را به اندرون دروازه پنجره های مشبک بهر طرف بود و همچنین رواقها را. و پنجره ها بطرف اندرون گرداگرد بود و بر اسبرها نخلها بود.

17 پس مرا به صحن بیرونی آورد و اینک اطاقها و سنگ فرشی که برای صحن از هر طرفش ساخته شده بود. و سی اطاق بر آن سنگ فرش بود.

18 و سنگ فرش یعنی سنگ فرش پائینی به جانب دروازه ها یعنی به اندازه طول دروازه ها بود.

19 و عرضش را از برابر دروازه پایینی تا پیش صحن اندرونی از طرف بیرون صد ذراع به سمت مشرق و سمت شمال پیمود.

20 و طول و عرض دروازه ای را که رویش بطرف شمال صحن بیرونی بود پیمود.

21 و حجره هایش سه از اینطرف و سه از آنطرف و اسبرهایش و رواقهایش موافق پیمایش دروازه اول بود. طولش پنجاه ذراع و عرضش بیست و پنج ذراع.

22 و پنجره هایش و رواقهایش و نخلهایش موافق پیمایش دروازه ای که رویش به سمت مشرق است بود. و به هفت پله به آن برمی آمدند و رواقهایش پیش روی آنها بود.

23 و صحن اندرونی را دروازه ای در مقابل دروازه دیگر بطرف شمال و بطرف مشرق بود. و از دروازه تا دروازه صد ذراع پیمود.

24 پس مرا بطرف جنوب برد. و اینک دروازه ای به سمت جنوب و اسبرهایش و رواقهایش را مثل این پیمایشها پیمود.

25 و برای آن و برای رواقهایش پنجره ها مثل آن پنجره ها گرداگردش بود. و طولش پنجاه ذراع و عرضش بیست و پنج ذراع بود.

26 وزینه های آن هفت پله داشت. و رواقش پیش آنها بود. و آن را نخلها یکی از اینطرف و دیگری از آنطرف بر اسبرهایش بود.

27 و صحن اندرونی بطرف جنوب دروازه ای داشت و از دروازه تا دروازه به سمت جنوب صد ذراع پیمود.

28 و مرا از دروازه جنوبی به صحن اندرونی آورد. و دروازه جنوبی را مثل این پیمایشها پیمود.

29 و حجره هایش و اسبرهایش و رواقهایش موافق این پیمایشها بود. و در آن و در رواقهایش پنجره ها گرداگردش بود و طولش پنجاه ذراع و عرضش بیست و پنج ذراع بود.

30 و طول رواقی که گرداگردش بود بیست و پنج ذراع و عرضش پنج ذراع بود.

31 و رواقش به صحن بیرونی می رسید. و نخلها بر اسبرهایش بود و زینه اش هشت پله داشت.

32 پس مرا به صحن اندرونی به سمت مشرق آورد. و دروازه را مثل این پیمایشها پیمود.

33 و حجره هایش و اسبرهایش و رواقهایش موافق این پیمایشها بود. و درآن و در رواقهایش پنجره ها به هر طرفش بود و طولش پنجاه ذراع و عرضش بیست و پنج ذراع بود.

34 و رواقهایش بسوی صحن بیرونی و نخلها بر اسبرهایش از این طرف و آنطرف بود و زینه اش هفت پله داشت.

35 و مرا به دروازه شمالی آورد و آن را مثل این پیمایشها پیمود.

36 و حجره هایش و اسبرهایش و رواقهایش را نیز. و پنجره ها گرداگردش بود و طولش پنجاه ذراع و عرضش بیست و پنج ذراع بود.

37 و اسبرهایش بسوی صحن بیرونی بود. و نخلها بر اسبرهایش از اینطرف و از آنطرف بود و زینه اش هشت پله داشت.

38 و نزد اسبرهای دروازه ها اطاقی با دروازهاش بود که در آن قربانی های سوختنی را می شستند.

39 و در رواق دروازه دو میز از اینطرف و دو میز از آن طرف بود تا بر آنها قربانی های سوختنی و قربانی های گناه و قربانی های جرم را ذبح نمایند.

40 و به یک جانب از طرف بیرون نزد زینه دهنه دروازه شمالی دو میز بود. و به جانب دیگر که نزد رواق دروازه بود دو میز بود.

41 چهار میز از اینطرف و چهار میز از آنطرف به پهلوی دروازه بود یعنی هشت میز که بر آنها ذبح می کردند.

42 و چهار میز برای قربانی های سوختنی از سنگ تراشیده بود که طول هر یک یک ذراع و نیم و عرضش یک ذراع و نیم و بلندی اش یک ذراع بود و بر آنها آلاتی را که به آنها قربانی های سوختنی و ذبایح را ذبح می نمودند، می نهادند.

43 و کناره های یک قبضه قد در اندرون از هر طرف نصب بود و گوشت قربانی ها بر میزها بود.

44 و بیرون دروازه اندرونی ، اطاقهای مغنیان در صحن اندرونی به پهلوی دروازه شمالی بود و روی آنها به سمت جنوب بود و یکی به پهلوی دروازه مشرقی که رویش بطرف شمال می بود بود.

45 و او مرا گفت: «این اطاقی که رویش به سمت جنوب است، برای کاهنانی که ودیعت خانه را نگاه می دارند می باشد.

46 و اطاقی که رویش به سمت شمال است، برای کاهنانی که ودیعت مذبح را نگاه می دارند می باشد. اینانند پسران صادوق از بنی لاوی که نزدیک خداوند می آیند تا او را خدمت نمایند.»

47 و طول صحن را صد ذراع پیمود و عرضش را صد ذراع و آن مربع بود و مذبح در برابر خانه بود.

48 و مرا به رواق خانه آورد. و اسبرهای رواق را پنج ذراع از اینطرف و پنج ذراع از آنطرف پیمود. و عرض دروازه را سه ذراع از اینطرف و سه ذراع از آنطرف.

49 و طول رواق بیست ذراع و عرضش یازده ذراع. و نزد زینه اش که از آن برمی آمدند، دو ستون نزد اسبرها یکی از اینطرف و دیگری از آنطرف بود.

<< ← Prev Top Next → >>