کتاب مقدس, متّی , فصل 13. is available here: https://www.bible.promo/chapters.php?id=10942&pid=42&tid=2&bid=30
Holy Bible project logo icon
FREE OFF-line Bible for Android Get Bible on Google Play QR Code Android Bible

Holy Bible
for Android

is a powerful Bible Reader which has possibility to download different versions of Bible to your Android device.

Bible Verses
for Android

Bible verses includes the best bible quotes in more than 35 languages

Pear Bible KJV
for Android

is an amazing mobile version of King James Bible that will help you to read this excellent book in any place you want.

Pear Bible BBE
for Android

is an amazing mobile version of Bible in Basic English that will help you to read this excellent book in any place you want.

Pear Bible ASV
for Android

is an amazing mobile version of American Standard Version Bible that will help you to read this excellent book in any place you want.

BIBLE VERSIONS / کتاب مقدس / عهد جديد / متّی

کتاب مقدس - Old Persian Version, 1815

متّی مرقس

فصل 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28

1 و در همان روز، عیسی از خانه بیرون آمده، به کناره دریا نشست

2 و گروهی بسیار بر وی جمع آمدند، بقسمی که او به کشتی سوار شده، قرار گرفت و تمامی آن گروه بر ساحل ایستادند؛

3 و معانی بسیار به مثلها برای ایشان گفت: «وقتی برزگری بجهت پاشیدن تخم بیرون شد.

4 و چون تخم می پاشید، قدری در راه افتاد و مرغان آمده، آن را خوردند.

5 و بعضی بر سنگلاخ جایی که خاک زیاد نداشت افتاده، بزودی سبز شد، چونکه زمین عمق نداشت،

6 و چون آفتاب برآمد بسوخت و چون ریشه نداشت خشکید.

7 و بعضی در میان خارها ریخته شد و خارها نمو کرده، آن را خفه نمود.

8 و برخی در زمین نیکو کاشته شده، بار آورد، بعضی صد و بعضی شصت و بعضی سی.

9 هر که گوش شنوا دارد بشنود.»

10 آنگاه شاگردانش آمده، به وی گفتند: «از چه جهت با اینها به مثلها سخن می رانی ؟»

11 در جواب ایشان گفت: «دانستن اسرار ملکوت آسمان به شما عطا شده است، لیکن بدیشان عطا نشده،

12 زیرا هر که دارد بدو داده شود و افزونی یابد. اما کسی که ندارد آنچه دارد هم از او گرفته خواهد شد.

13 از این جهت با اینها به مثلها سخن می گویم که نگرانند و نمی بینند و شنوا هستند و نمی شنوند و نمی فهمند.

14 و در حق ایشان نبوت اشعیا تمام می شود که می گوید: به سمع خواهید شنید و نخواهید فهمید و نظر کرده، خواهید نگریست و نخواهید دید.

15 زیرا قلب این قوم سنگین شده و به گوشها به سنگینی شنیده اند و چشمان خود را بر هم نهاده اند، مبادا به چشمها ببینند و به گوشها بشنوند و به دلها بفهمند و بازگشت کنند و من ایشان را شفا دهم.

16 لیکن خوشابحال چشمان شما زیرا که می بینند و گوشهای شما زیرا که می شنوند

17 زیرا هرآینه به شما می گویم بسا انبیا و عادلان خواستند که آنچه شما می بینید، ببینند و ندیدند و آنچه می شنوید، بشنوند و نشنیدند.

18 «پس شما مثل برزگر را بشنوید.

19 کسی که کلمه ملکوت را شنیده، آن را نفهمید، شریر می آید و آنچه در دل او کاشته شده است می رباید، همان است آنکه در راه کاشته شده است.

20 و آنکه بر سنگلاخ ریخته شد، اوست که کلام را شنیده، فی الفور به خشنودی قبول می کند،

21 و ل'کن ریشهای در خود ندارد، بلکه فانی است و هرگاه سختی یا صدمهای به سبب کلام بر او وارد آید، در ساعت لغزش می خورد.

22 و آنکه در میان خارها ریخته شد، آن است که کلام را بشنود و اندیشه این جهان و غرور دولت، کلام را خفه کند و بی ثمر گردد.

23 و آنکه در زمین نیکو کاشته شد، آن است که کلام را شنیده، آن را می فهمد و بارآور شده، بعضی صد و بعضی شصت و بعضی سی ثمر می آورد.»

24 و مثلی دیگر بجهت ایشان آورده، گفت: «ملکوت آسمان مردی را ماند که تخم نیکو در زمین خود کاشت:

25 و چون مردم در خواب بودند دشمنش آمده، در میان گندم، کرکاس ریخته ، برفت.

26 و وقتی که گندم رویید و خوشه برآورد، کرکاس نیز ظاهر شد.

27 پس نوکران صاحب خانه آمده، به وی عرض کردند: ای آقا مگر تخم نیکو در زمین خویش نکاشته ای؟ پس از کجا کرکاس بهم رسانید؟

28 ایشان را فرمود: این کار دشمن است. عرض کردند: آیا می خواهی برویم آنها را جمع کنیم؟

29 فرمود: نی، مبادا وقت جمع کردن کرکاس، گندم را با آنها برکنید.

30 بگذارید که هر دو تا وقت حصاد با هم نمو کنند و در موسم حصاد، دروگران را خواهم گفت که اول کرکاسها را جمع کرده، آنها را برای سوختن بافه ها ببندید اما گندم را در انبار من ذخیره کنید.»

31 بار دیگر مثلی برای ایشان زده، گفت: «ملکوت آسمان مثل دانه خردلی است که شخصی گرفته ، در مزرعه خویش کاشت.

32 و هرچند از سایر دانه ها کوچکتر است، ولی چون نمو کند بزرگترین بقول است و درختی می شود چنانکه مرغان هوا آمده در شاخه هایش آشیانه می گیرند.»

33 و مثلی دیگر برای ایشان گفت که ملکوت آسمان خمیرمایه ای را ماند که زنی آن را گرفته ، در سه کیل خمیر پنهان کرد تا تمام، مخمر گشت.

34 همه این معانی را عیسی با آن گروه به مثلها گفت و بدون مثل بدیشان هیچ نگفت،

35 تا تمام گردد کلامی که به زبان نبی گفته شد: «دهان خود را به مثلها باز می کنم و به چیزهای مخفی شده از بنای عالم تنطق خواهم کرد.»

36 آنگاه عیسی آن گروه را مرخص کرده، داخل خانه گشت و شاگردانش نزد وی آمده، گفتند: «مثل کرکاس مزرعه را بجهت ما شرح فرما.»

37 در جواب ایشان گفت: «آنکه بذر نیکو می کارد پسر انسان است،

38 و مزرعه ، این جهان است و تخم نیکو ابنای ملکوت و کرکاسها، پسران شریرند.

39 و دشمنی که آنها را کاشت، ابلیس است و موسم حصاد، عاقبت این عالم و دروندگان، فرشتگانند.

40 پس همچنان که کرکاسها را جمع کرده، در آتش می سوزانند، همانطور در عاقبت این عالم خواهد شد،

41 که پسر انسان ملائکه خود را فرستاده، همه لغزش دهندگان و بدکاران را جمع خواهند کرد،

42 و ایشان را به تنور آتش خواهند انداخت، جایی که گریه و فشار دندان بود.

43 آنگاه عادلان در ملکوت پدر خود مثل آفتاب، درخشان خواهند شد. هر که گوش شنوا دارد بشنود.

44 «و ملکوت آسمان گنجی را ماند، مخفی شده در زمین که شخصی آن را یافته ، پنهان نمود و از خوشی آن رفته ، آنچه داشت فروخت و آن زمین را خرید.

45 «باز ملکوت آسمان تاجری را ماند که جویای مرواریدهای خوب باشد،

46 و چون یک مروارید گرانبها یافت، رفت و مایملک خود را فروخته ، آن را خرید.

47 «ایضا ملکوت آسمان مثل دامی است که به دریا افکنده شود و از هر جنسی به آن درآید،

48 و چون پر شود، به کناره اش کشند و نشسته ، خوبها را در ظروف جمع کنند و بدها را دور اندازند.

49 بدینطور در آخر این عالم خواهد شد. فرشتگان بیرون آمده، طالحین را از میان صالحین جدا کرده،

50 ایشان را در تنور آتش خواهند انداخت، جایی که گریه و فشار دندان می باشد.»

51 عیسی ایشان را گفت: «آیا همه این امور را فهمیده اید؟» گفتندش: «بلی خداوندا.»

52 به ایشان گفت: «بنابراین، هر کاتبی که در ملکوت آسمان تعلیم یافته است، مثل صاحب خانه ای است که از خزانه خویش چیزهای نو و کهنه بیرون می آورد.»

53 و چون عیسی این مثلها را به اتمام رسانید، از آن موضع روانه شد.

54 و چون به وطن خویش آمد، ایشان را در کنیسه ایشان تعلیم داد، بقسمی که متعجب شده، گفتند: «از کجا این شخص چنین حکمت و معجزات را بهم رسانید؟

55 آیا این پسر نجار نمی باشد؟ و آیا مادرش مریم نامی نیست؟ و برادرانش یعقوب و یوسف و شمعون و یهودا؟

56 و همه خواهرانش نزد ما نمی باشند؟ پس این همه را از کجا بهم رسانید؟»

57 و درباره او لغزش خوردند. لیکن عیسی بدیشان گفت: «نبی بی حرمت نباشد مگر در وطن و خانه خویش.»

58 و به سبب بی ایمانی ایشان معجزه بسیار در آنجا ظاهر نساخت.

<< ← Prev Top Next → >>