کتاب مقدس, متّی , فصل 22. is available here: https://www.bible.promo/chapters.php?id=10951&pid=42&tid=2&bid=30
Holy Bible project logo icon
FREE OFF-line Bible for Android Get Bible on Google Play QR Code Android Bible

Holy Bible
for Android

is a powerful Bible Reader which has possibility to download different versions of Bible to your Android device.

Bible Verses
for Android

Bible verses includes the best bible quotes in more than 35 languages

Pear Bible KJV
for Android

is an amazing mobile version of King James Bible that will help you to read this excellent book in any place you want.

Pear Bible BBE
for Android

is an amazing mobile version of Bible in Basic English that will help you to read this excellent book in any place you want.

Pear Bible ASV
for Android

is an amazing mobile version of American Standard Version Bible that will help you to read this excellent book in any place you want.

BIBLE VERSIONS / کتاب مقدس / عهد جديد / متّی

کتاب مقدس - Old Persian Version, 1815

متّی مرقس

فصل 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28

1 و عیسی توجه نموده، باز به مثلها ایشان را خطاب کرده، گفت:

2 «ملکوت آسمان پادشاهی را ماند که برای پسر خویش عروسی کرد.

3 و غلامان خود را فرستاد تا دعوت شدگان را به عروسی بخوانند و نخواستند بیایند.

4 باز غلامان دیگر روانه نموده، فرمود: دعوت شدگان را بگویید که اینک خوان خود را حاضر ساخته ام و گاوان و پرواریهای من کشته شده و همه چیز آماده است، به عروسی بیایید.

5 ولی ایشان بی اعتنایی نموده، راه خود را گرفتند، یکی به مزرعه خود و دیگری به تجارت خویش رفت.

6 و دیگران غلامان او را گرفته ، دشنام داده، کشتند.

7 پادشاه چون شنید، غضب نموده، لشکریان خود را فرستاده، آن قاتلان را به قتل رسانید و شهر ایشان را بسوخت.

8 آنگاه غلامان خود را فرمود: عروسی حاضر است؛ لیکن دعوت شدگان لیاقت نداشتند.

9 اﻵن به شوارع عامه بروید و هر که را بیابید به عروسی بطلبید.

10 پس آن غلامان به سر راهها رفته ، نیک و بد هر که را یافتند جمع کردند، چنانکه خانه عروسی از مجلسیان مملو گشت.

11 آنگاه پادشاه بجهت دیدن اهل مجلس داخل شده، شخصی را در آنجا دید که جامه عروسی در بر ندارد.

12 بدو گفت: ای عزیز چطور در اینجا آمدی و حال آنکه جامه عروسی در بر نداری؟ او خاموش شد.

13 آنگاه پادشاه خادمان خود را فرمود: این شخص را دست و پا بسته بردارید و در ظلمت خارجی اندازید، جایی که گریه و فشار دندان باشد.

14 زیرا طلبیدگان بسیارند و برگزیدگان کم.»

15 پس فریسیان رفته ، شورا نمودند که چطور او را در گفتگو گرفتار سازند.

16 و شاگردان خود را با هیرودیان نزد وی فرستاده، گفتند: «استادا می دانیم که صادق هستی و طریق خدا را به راستی تعلیم می نمایی و از کسی باک نداری زیرا که به ظاهر خلق نمی نگری.

17 پس به ما بگو رأی تو چیست. آیا جزیه دادن به قیصر رواست یا نه ؟»

18 عیسی شرارت ایشان را درک کرده، گفت: «ای ریاکاران، چرا مرا تجربه می کنید؟

19 سکه جزیه را به من بنمایید.» ایشان دیناری نزد وی آوردند.

20 بدیشان گفت: «این صورت و رقم از آن کیست؟»

21 بدو گفتند: «از آن قیصر.» بدیشان گفت: «مال قیصر را به قیصر ادا کنید و مال خدا را به خدا!»

22 چون ایشان شنیدند، متعجب شدند و او را واگذارده، برفتند.

23 و در همان روز، صدوقیان که منکر قیامت هستند نزد او آمده، سؤال نموده،

24 گفتند: «ای استاد، موسی گفت اگر کسی بی اولاد بمیرد، می باید برادرش زن او را نکاح کند تا نسلی برای برادر خود پیدا نماید.

25 باری در میان ما هفت برادر بودند که اول زنی گرفته ، بمرد و چون اولادی نداشت زن را به برادر خود ترک کرد.

26 و همچنین دومین و سومین تا هفتمین.

27 و آخر از همه آن زن نیز مرد.

28 پس او در قیامت، زن کدام یک از آن هفت خواهد بود زیرا که همه او را داشتند؟»

29 عیسی در جواب ایشان گفت: «گمراه هستید از این رو که کتاب و قوت خدا را در نیافته اید،

30 زیرا که در قیامت، نه نکاح می کنند و نه نکاح کرده می شوند بلکه مثل ملائکه خدا در آسمان می باشند.

31 اما درباره قیامت مردگان، آیا نخوانده اید کلامی را که خدا به شما گفته است،

32 من هستم خدای ابراهیم و خدای اسحاق و خدای یعقوب؟ خدا، خدای مردگان نیست بلکه خدای زندگان است.»

33 و آن گروه چون شنیدند، از تعلیم وی متحیر شدند.

34 اما چون فریسیان شنیدند که صدوقیان را مجاب نموده است، با هم جمع شدند.

35 و یکی از ایشان که فقیه بود، از وی به طریق امتحان سؤال کرده، گفت:

36 «ای استاد، کدام حکم در شریعت بزرگتر است؟»

37 عیسی وی را گفت: «اینکه خداوند خدای خود را به همه دل و تمامی نفس و تمامی فکر خود محبت نما.

38 این است حکم اول و اعظم.

39 و دوم مثل آن است یعنی همسایه خود را مثل خود محبت نما.

40 بدین دو حکم، تمام تورات و صحف انبیا متعلق است.»

41 و چون فریسیان جمع بودند، عیسی از ایشان پرسیده،

42 گفت: «درباره مسیح چه گمان می برید؟ او پسر کیست؟» بدو گفتند: «پسر داود.»

43 ایشان را گفت: «پس چطور داود در روح، او را خداوند می خواند؟ چنانکه می گوید:

44 خداوند به خداوند من گفت، به دست راست من بنشین تا دشمنان تو را پای انداز تو سازم.

45 پس هرگاه داود او را خداوند می خواند، چگونه پسرش می باشد؟»

46 و هیچکس قدرت جواب وی هرگز نداشت و نه کسی از آن روز دیگر جرأت سؤال کردن از او نمود.

<< ← Prev Top Next → >>